سادیسمی من

پارت اخرررر

ویو بیمارستان
-سلام خوبی جین
@ممنون شما خوبید چخبر از این طرفا
-اومدیم تست برای ات بگیریم
@بارداری
-اوهوم
@خب برید


ویو بعد آزمایش
@تبریک میگم شما باردارید
-یعنی من پدر شدم
+منم مادر
-ات رو گرفت و توی هوا چرخوند
+بزاریم زمین جیمین افتادم
-باشه باشه



ویو داخل ماشین
ـبریم برای بچه سیسمونی بخریم
+اما ما که نمیدونیم این بچه چیه
- اشکال نداره
+باشه بریم




ویو چند ماه بعد( شب )
+جیمیننننننننننننن
- ها... ها ... چیشده وقتشه
+نه من هوس موچی کردم
- وای عزیزم ساعتو نگاه پنج صبحه
+ من نمیدونم
- باشه بیا (از موچیای خودش که زیر تخت بود داد)
+ممنون


........
پنج سال بعد

+خب این داستان بابات و من بود
/مامانی یعنی تو و بابا اینجوری اشنا شدید
+اره
-پرنسس سو بابا کجاست
/پرنسس پارک سو هیون اینجاست
- اوو با مامان شیطونی میکردید
/نه بابا مامالی داست برای من داستان اشناییتون رو میگفت
-در گوش ات میگه
-با سانسور دیگه
+نه نشستم با جزئیات کامل گفتم
-🤣🤣
+سِئُوجون مامان کوش پرنسم
#مامانیییییییی
+جانم بیا پیشم کوچولو
#مامالی بابالییی خب با یه خانومه حرف میزد
+جیمیننننننننننننن
-چیشدههههه
+فرار کن تا نکشتمت
-الفراررررر






خب بچه ها جیمین و ات با خوبی خوشی و بزن بزن ات زندگی کردن راستی دو تا بچه به اسم پارک سئوجون(پسر) و پارک سو هیون (دختر) دارن و تا اخر عمرشون با هم زندگی کردند

ببخشید اگه اخرش چرت شد ولی چیزی به مغزم نرسید
دیدگاه ها (۳)

عکس ات و بچه های جیمین ورق بزن

تکپارتی جین در خواستی

نظر واقعیتو بگو

تیپ لیسا و کوک ورق بزن بیب

تک پارتی درخواستی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط